باغ عدن

پیام های کوتاه

متروی تهران در سال 1377 هجری شمسی، به طور رسمی، به بهره برداری رسید و اولین خط فعال آن مسیر شماره 5 ( تهران - کرج ) بود که بعدها، خطوط دیگر آن - به ترتیب، نیمه غربی خط 2 ( حد فاصل امام خمینی ( ره ) - صادقیه ) در سال 1378، بخشی از خط 1 ( حد فاصل شهید حقانی - علی آباد ) در سال 1380، قسمتی از خط 4 ( حد فاصل دروازه شمیران - میدان فردوسی ) در سال 1387، بخش میانی خط 3 ( حد فاصل شهید بهشتی - چهار راه ولیعصر ) در سال 1391، خط 8 ( ایستگاه شهر آفتاب ) در سال 1395 و بخشی از خط 7 ( شامل 7 ایستگاه حد فاصل میدان صنعت - بسیج ) در سال 1396 - به تأسیس رسیدند. خطوط  ذکر شده از تاریخ تأسیسشان، به تدریج، به وسعتشان، افزوده گشته و در حال توسعه، می باشند.

شروع ساخت و توسعه سیستم حمل و نقل مترو همانند تمامی پروژه های ساخت و ساز و ... در کشور، با شعارهای آرمانگرایانه، همراه بوده است: محلی فاخر جهت ارائه خدماتی فاخر؛ ولی آن چه که اکنون، شاهد آن هستیم چیزی نیست به جز محلی برای تجارت قاچاقچیان خرده پا و کلان، فعالیت باندهای تکدیگری، باندهای فساد و فحشاء که در خطوط مترو، طعمه های مناسب خود را جستجو می کنند که هیچ یک بدون کمک و همکاری کارمندان محترم آن، امکان فعالیت را نخواهند داشت. این سیستم که به عنوان شهری زیرزمینی، انواع مختلف فعالیتهای زیرزمینی و مجرمانه را در خود، جای داده است زیر نظر شهرداری تهران، اداره می شود. تاکنون، مترو قسمت اعظم حیات خود را در دوران « شهردار محمدباقر قالیباف » گذرانده است و آن چه که امروز، موجود است حاصل عملکردهای ایشان به عنوان سرپرست اصلی آن، می باشد.

« محمدباقر قالیباف » پیش از رسیدن به پست شهرداری تهران، مقامات مختلفی را طی کرده است. فرماندهی « قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء » در سال 1373 هجری شمسی، فرماندهی « نیروی هوائی سپاه » در سال 1376، فرماندهی « نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران » در سال 1379 که تا سال 1384، ادامه پیدا نمود و در همان حین، بود که همزمان با فرماندهی « نیروی انتظامی ایران »، در سال 1383، به ریاست « ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز »، نیز دست یافت. در این دوره، بود که « دادگاه ویژه جرائم قاچاق کالا و ارز » راه اندازی و اقداماتی از جمله؛ کشف چند اسکله که از آنها برای قاچاق کالا، استفاده می شد، صورت گرفت.

از دیگر اقدامات وی در طول فرماندهی « نیروی انتظامی ایران »، طرح « امنیت اخلاقی » می باشد که طبق آن، « نیروی انتظامی » را مکلف می کرد به همراهی سایر دستگاههای دیگر کشوری، به توصیف و تبیین حجاب و بدحجابی، پرداخته و به اجراء قوانین مرتبط با رعایت حجاب، بپردازد؛ چرا که آن را از لوازم زندگی شهروندی، می دانست. بدین شکل، به راحتی، پوششهائی غیر از آن چه که در ذهن، داشتند بی حجابی و صرفا، آن چه را که سلیقه خود می دانستند حجاب قلمداد کرده و افرادی با سلیقه های دیگر پوشش را مورد مؤاخذه و تنبیه، قرار می دادند؛ طرحی که هم اکنون نیز، در حال اجراست و حتی به دستآویزی، مبدل گشته تا بتوانند خود را وارد حریم خصوصی نوامیس مردم، کرده و به تجسس، بپردازند؛ شاید از این میان، به زنان و دختران خیابانی؛ به عنوان منبع کسب سرمایه باندهای فساد و فحشاء، دسترسی یابند.

« قالیباف » اگر چه در دوره فرماندهی « نیروی انتظامی ایران »، ریاست « ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز » را نیز، عهده دار بوده؛ اما متأسفانه، در طی این مدت، نشانه ای از کاهش قاچاق کالا در کشور، مشاهده نشد. می دانیم که قاچاق کالا امریست که همفکری و همکاری شبکه عظیمی از بخشهای مختلف دولتی را می طلبد. در ابتدای امر، کالای هدف باید از کشور مبدأ، تهیه و به وسیله کشتی یا از طریق مرزهای کشورهای همجوار، توسط کامیون، وارد کشور، شود؛ یعنی درست از جائی که تحت پوشش « نیروی انتظامی »، قرار دارد. این کالاها پس از عبور از مرز، باید به داخل انبارهای بزرگ واقع در حاشیه شهرها، انتقال پیدا کند که واضح است رفت و آمد کامیونها و تخلیه آنها در طول مسیر جاده ها و حاشیه شهرها و انبارها، زیر نظر پلیس، می باشد. تقسیم کالاها از انبارهای مخفی تا رسیدن به دست مصرف کننده - یعنی از فروشنده اصلی تا خریدار کلی و جزئی و به عبارتی، پخش در سطح شهرها نیز، زیر پوشش « نیروی انتظامی »، است. به علاوه، حضور دستفروشان مترو با آن حجم انبوه کالائی که در دست یک یک ایشان، می بینیم تنها، از طریق همکاری و همدستی کارمندان مترو، امکانپذیر می باشد. در کل، کلید اصلی تمامی این فعالیتها « نیروی انتظامی » و « شهرداری » بوده که ناظر و مجری مستقیم مبارزه با قاچاق کالا، ارز و انسان محسوب می گردند. حال چگونه است که در طی مدت خدمت همزمان ایشان، هم، به عنوان فرماندهی « نیروی انتظامی » و هم، به عنوان ریاست « ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز »، اتفاق خاصی در کاهش قاچاق کالا، صورت نگرفته است و چگونه پس از رسیدنشان به پست کلیدی شهرداری تهران بزرگ، شاهد گسترش روزافزون دستفروشانی هستیم که چه در سطح خیابانها و چه در داخل ایستگاهها و قطارهای مترو، به فروش کالاهای بی کیفیت قاچاق، پرداخته و در کنار این شغل بسیار شریف، در جستجوی دختران و زنان خیابانی یا تنها، جهت جذب آنها به باندهای سرمایه آفرینشان، هستند؟ جایگاه طرح « امنیت اخلاقی » ایشان در این میان، چیست؟ شناسائی دختران و زنان خیابانی. اما این سؤال مطرح می گردد که سرنوشت این دختران و زنان پس از شناسائی، به کجا، می رسد؟

مسلما، این دسته از باندها، نیروی انسانی مورد نیاز خود را از میان دختران و زنان یا مردان و پسران سالم و خانواده دار، انتخاب نکرده و بدین ترتیب، امکان درج آگهی رسمی استخدام به شکل معمول آن - یعنی داخل روزنامه ها یا روی دیوار خیابانها، معابر و ... - برایشان، مقدور نیست. در نتیجه، تلاش می کنند از طریق حدس و گمانها، به تأمین نیروی انسانی مربوطه خود، بپردازند.

فروش این دست اجناس که تاکنون، همراه با ترس و واهمه هائی از سوی اعضاء این باندها، صورت می گرفته از این پس و با تصویب « قانون فروش اجناس قاچاق، توسط دولت جهت کسب درآمد سال 1397»، با وقاحتی هر چه تمامتر، به انجام خواهد رسید. تا به امروز که شاهد قاچاق فروشی و تن فروشی غیررسمی و غیرقانونی در اماکن مختلف شهر - از جمله مترو - بوده ایم، زین پس، با تابلوهائی، برخورد خواهیم کرد که: « قاچاق فروشی مترو »، « تن فروشی ارزان با یا بدون صیغه مترو ( هر طور که مایلید ) » ( با افتخار ). طرح فروش مواد مخدر توسط دولت نیز، بی شباهت به این مسئله، نبوده و روی هم رفته، دولت را رسما، به یک قاچاق فروش و موادفروش، تبدیل خواهد کرد. تحریمها با ما، چه ها که نکرده است! اگر در جداول متقاطع، بپرسند: « کشوری قاچاق فروش و موادفروش در دنیا » که پاسخش « ایران » بود، نباید تعجب کرد.

اینجانبان؛ به عنوان مسافر هر روزه مترو، روزانه، شاهد ارتباطات گسترده کارمندان مترو و دستفروشان ( قاچاق فروشان ) آن بوده و هستیم؛ زنان، دختران، پسران و مردانی که  در قالب دستفروش، وارد سیستم حمل و نقل مترو، گشته؛ اما در کنار آن، آن کار دیگر می کنند؛ باند عظیمی که در سرتاسر شهر و حتی کشور، پخش گشته و ارتباطات قوی و نیرومندی را به وجود آورده اند. وقتی در همه جای شهر، رفتاری یکدست توسط کارمندان بخشهای مختلف شهرداری، دیده می شود - از مأموران مترو، گرفته تا مأموران ایستگاههای اتوبوس تندرو، کتابخانه های متعلق به شهرداری و دستفروشانی که در سطح شهر - چه در گوشه خیابانها و چه در داخل ایستگاههای مترو و بی. آر. تی - و با شکایت شاکیان، نه تنها، به جائی، نمی رسد؛ بلکه با سهل انگاری پلیس، حل و فصل به نفع ایشان، می گردد و فعالیتهای پلیدشان هم، پایانی ندارد، این مردم هستند که باید فکری به حال انهدام این باند کلان مفسد، بنمایند. هر چند، این کار با خود، مخاطراتی نیز، به همراه دارد.

خود شخص بنده که در طی عبور و مرور تنهای خود در خیابانها و معابر روزمینی و زیرزمینی، هدف افراد بسیاری از این باند عظیم، واقع شده ام؛ البته هدفی که هیچ گاه، شکار نشد و تنها، مورد هوس ناکام آنها، قرار گرفته است، یافته های خود را در ابتداء، مدیون پروردگار و سپس، تنها سفر کردنم هستم؛ که کلامیست از « بودا » که می فرماید: « همچون کرگدن، تنها سفر کن. » همین تنها بودنم - به عنوانی دختری تنها در معابر - سبب بیرون آمدن مارها از داخل لانه هایشان، شد و امکان کشف مستقیم این روابط را که شاید از دید بسیاری دیگر، پنهان مانده بود به من، داد. وقتی مجرم در محاسباتش، اشتباه می کند و به گمانش، « دختری همیشه تنها در محیط خارج از منزل » را « دختری واقعا تنها » می بیند، با عمل اشتباه خود، به این فضاحت، افتاده و در دمی، این باند گسترده را لو می دهد و در ادامه، برای لاپوشانی خرابکاریهاش، به انواع حیل، متوسل می گردد: با انگشت نشان دادن من در همه اماکن، توسط عناصر دست نشانده خود ( دستفروشان و ... ) و شایعه پراکنی، تهدید با چاقو، تطمیع برای جذب، توسل به آبروریزی و از وجهه انداختن فرد در اجتماع که بدین شکل، کسی حرفهایش را باور نکند و ... .

اعضاء این باند در همه جا، پخشند: در فامیل، کوچه خودمان، کوچه بالائی، کوچه پائینی، کوچه کناری، خیابان بالائی و ... و همچنان، به مبارزه شان با من، ادامه می دهند؛ به هر شکلی که شده. به قدری، رو بازی می کنند که دستشان برای همه، رو شده است؛ اما به روی خود، نیاورده و طوری عمل می کنند که گوئی مردم همچنان، به چشم « انسانهائی پاکدست »، بدانها، می نگرند.

اما همین جا، استدعا می کنم از سر خود را زیر برف کردن، دست برداشته و کمی بهتر، به افکار واقعی عموم، درباره خود، بنگرید. مردم را نمی توان فریب داد. نگاهی به فاصله ای که با مردم عادی و سالم اجتماع، دارید، بیندازید؛ به اینکه از ترس این تنهائی، به فکر در هم تنیدن هر چه بیشتر در یکدیگر، بوده و با پچ پچ کردنهای درگوشی و شکلک درآوردنهای یواشکی، به تقویت هم، می پردازید و حتی به جذب نیروهای انسانی بیشتری، می اندیشید. یک نگاه به انسانهای سالم اجتماع، دارید که مبادا دمار از روزگارتان، درآورند و یک نگاهتان به بالادستیهاست که مبادا با آشکار شدن اعمال مجرمانه تان، مورد محاکمه و مجازاتشان، قرار گیرید. چقدر بدبختید ای دستفروشان ( قاچاق فروشان ) مترو، فاحشگان مترو و زناکاران مترو و خارج از مترو و ای عناصر پشت پرده ایشان!

امید که مسئولان بالادستی « نیروی انتظامی » و « شهرداری » خوابیدن و اکتفاء به گزارشات رسیده از زیردستان خود را رها کرده و خود به بازدید از اماکن تحت مسئولیت خود، بپردازند؛ چرا که مسئول اول و آخر شرایط موجود در حوزه ایشان، شخص ایشان خواهند بود!

  • ۹۶/۱۰/۲۴
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.